شنبه، اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۹

جنبه‌ی باغ وحشی نمایشگاه کتاب

اول
برای جامعه‌ای که کتاب خریدن یک رسم و عادت همیشگی نیست، مثل عادت آبگوشت پختن ظهرهای جمعه و کباب پزی روزهای تعطیل، رفتن به نمایشگاه کتاب بیشتر یک عمل باغ وحشی است. یعنی آدمی که عادت به خرید و مطالعه‌ی کتاب ندارد، درست به همان دلیل که به باغ وحش می‌رود به نمایشگاه کتاب می‌رود. آدم چرا به باغ وحش می‌رود؟ خب می‌رود حیواناتی را ببیند که در روزهای عادی زندگی دور و برش نمی‌بیند. پس آدمی که اهل کتاب و مطالعه نیست و در طول سال دور و برش خبری از کتاب نیست، به همین دلیل باغ وحشی می‌رود نمایشگاه کتاب تا با کتاب‌ها عکس یادگاری می‌گیرد.

دوم
در تایید نظریه‌ی بالا، یک نظریه‌ی دیگر هم وجود دارد و آن این است که؛ خیلی از کسانی که به نمایشگاه کتاب می‌روند، می‌روند ببیند آدم‌هایی که می‌آیند نمایشگاه چه شکلی هستند.

سوم
بعضی‌ها هم به نمایشگاه کتاب می‌روند تا از دیگر محصولات فرهنگی مثل ساندویچ سرد، عمو پورنگ، خاله سارا و... استفاده کنند.

چهارم
بعضی‌‌ها هم می‌روند نمایشگاه کتاب تا "نیمه‌ی گمشده‌ی زندگی‌شان" را پیدا کنند! خب، البته این دوستان وقتی نیمه‌شان را پیدا کردند باقی قرارهایشان را در سینما و پارک جمشیدیه می‌گذارند. (که ربطی به مطلب ما ندارد!)

پنجم
یک سری از آدم‌هایی هم که اصولا برای خرید کتاب به نمایشگاه می‌روند، وقتی با ازدحام الکی جمعیت روبه‌رو می‌شوند، ترجیح می‌دهند برگردند خانه و از همان کتابفروشی‌های انقلاب یا کریمخان کتاب‌های‌شان را بخرند.

ششم
شما برای چه به نمایشگاه می‌روید یا نمی‌روید؟!
.

منتشرشده در هفته‌نامه‌ی چلچراغ، ستون آسانسورچی، شماره‌ی 384
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)