پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۰

بلیت یک طرفه

برای: علی و پدرام 

- یک بلیت یک‌طرفه...
یک بلیت یک‌طرفه می‌خواهم که از تهران دور شوم. چند وقت شد؟ هفت ماه؟ هشت ماه؟ نه ماه شد که آبستن شهری هستی که توش به دنیا آمدی... و چقدر لگد زد همین شهر به شکمش که تو را بیندازد... چه بچه‌ی سخت‌جان کله‌شقی، اما حالا دیگر باید بزنی بیرون. این‌قدر می‌مانی در تهران که نفست دیگر بالا نمی‌آید... این‌قدر دست دست می‌کنی که... باید سزارین کنیم این بچه را، نه آقای دکتر دوست دارم بچه‌م طبیعی به دنیا بیاید... باید سزارین کنیم خانم، نه آقای دکتر... باید... طبیعی... بیاید، این‌قدر دست دست می‌کنی که وقتی از تهران بزنی بیرون، دکتر بگوید: «متاسفم. این بچه مرده به دنیا آمد.» چند وقت شد؟ نه ماه دیدی چه زود گذشت. چه مادر کله‌شقی... برای جفت‌تان خطر دارد...
- یک بلیت یک‌طرفه لطفا خانم پرستار...
چیزی درون سرم لگد می‌زند. چیزی درونم دارد به خودش می‌پیچد، دارد می‌میرد.