یکشنبه، خرداد ۲۹، ۱۳۹۰

رمال روی کاناپه

من تنها مشاوری هستم - كه چون قسم پزشكی نخورده‌ام – داستان‌های محرمانه كاناپه را برای دیگران تعریف می‌كنم.


رمال دراز كشید و گفت: «من رمال نیستم، من گاد فادرم.»
گفتم: «می‌فهمم. می‌فهمم. چطوری شد كه رمال شدی؟»
رمال گفت: «من بچه بودم. بچگی سختی داشتم. خیلی سخت. اینقدر سخت كه فكر كردم بروم دانشگاه رشته «بیجه» بخوانم «دكتر بیجه» شوم، اما از مدرسه اخراجم كردند، سواد درست كه نداشتم اما دوست باسواد غیردرست زیاد داشتم. نفوذ كردم توی دوست‌هام. الان من توی دوست‌هام نفوذ دارم. چهارتا كتاب و چندتا مهره مار و یك اسطرلاب خریدم و شدم رمال.»
گفتم: «پیشرفت خوبی داشتی. الان با كی‌ها دوستی؟»
رمال اسم ده، دوازده نفری را گفت كه چون ما با مسائل امنیت ملی و امنیت منطقه شوخی نداریم، آن اسامی را در قلب‌مان حبس می‌كنیم.
[...]
[...رمال در ادامه گفت:] [...] الان هم می‌خواهی یك وردی بخوانم وزیر بشوی؟ یا سوسك بشوی؟»
گفتم: «نه دستت درد نكنه. وزیر رو - جلو چشم غریبه و آشنا- سوسك نكنید، باقی‌اش پیشكش.»
رمال گفت: «با من در نیفت. تازه تو یك مشاوری، «كارشناس» نیستی! من كارشناس‌جماعت رو توی شش متر جا، به سردرد و دل‌پیچه انداختم، كه حتی به اتاق من نزدیك هم نمی‌شدند.»
گفتم: «وقت جلسه شما تمام شد. من بروم هوا خوری.»

راهكارها
ببین آقای رمال، شما چند راه داری.
- یا شما به صورت كنتراتی، اداره امور را بگیری دستت یا دستت را از روی امور‌ برداری.
- راه بعدی این است كه با توجه به استقبالی كه از شغل شریف رمالی و فالگیری می‌شود، وزارت آموزش و پرورش و وزارت آموزش عالی (قبل از اینكه ادغام شوند) درس و رشته رمالی تجربی و فالگیری فیزیكی و متافیزیكی را به مدرسه و دانشگاه اضافه كنند.
- راه سوم این است كه [...] جامعه رمال‌ها و فالگیرهای مقیم ایران را، با توجه به بحرانی كه در كشورهای عربی [...] پیش آمده، به عنوان پیشكش تقدیم كند. تا آنها بتوانند از تجربه‌های جهانی استفاده كنند و مدیریت بحران كنند.
- رمال عزیز! واقعا چرا به ناموس مردم تجاوز می‌كنید؟ چرا با تسهیلاتی كه دولت برای ازدواج جوانان و مجردها در نظر گرفته، وام نمی‌گیرید و سرتان به كار خودتان گرم نمی‌شود؟ [...]
- راهكار مهم دیگری هم وجود دارد. وزارت باطل‌السحر تشكیل شود با انواع چشم‌زخم، سحر، جادو، جادوی سیاه، طلسم و... مبارزه شود.
- راهكار ششم این است كه در مسیرهای خاص گشت‌هایی مستقر شوند و سعی كنند به درون عابران و مسوولانی كه از آن مسیر می‌گذرند، نفوذ كنند. هر عابری كه نشد به درونش نفوذ كنیم، معلوم است كه نفوذی است و ورد و دعایی همراهش است. برای همین سریع دستگیرش كرده برای روشن شدن موضوع به كارشناس نفوذناپذیری تحویل می‌دهیم.
- راهكار هفتم این است كه گشت‌های مذكور، سعی كنند عابران و مسوولان را چشم بزنند. هر عابر و مسوولی كه چشم خورد، یك هفته مرخصی استعلاجی بهش می‌دهیم تا حالش خوب شود. اگر چشم نخورد، معلوم است كه [...] شده، پس برای همین وی را به كارشناس طلسم‌شكن تحویل می‌دهیم.
- راه دیگر این است كه دور عابران و مسوولان خط یا خیط بكشیم. هر عابر و مسوولی كه نتوانست از خط خارج شود معلوم است كه جن است. برای همین سریع وی را تحت تدابیر شدید امنیتی به كارشناس جنگیر تحویل می‌دهیم.
- راه نهایی این است كه دور تا دور محل‌های عمومی و دولتی را محلول باطل السحر بریزیم. توجه داشته باشید برای تهیه این محلول بین رمال‌ها اختلاف نظر است! بالغ یا نابالغ بودن منابع تامین محلول هنوز محل بحث این صنف است.

نسخه
[...]
در انتها از آقای [...] معروف به حاشیه‌ساز رسما سوال می‌كنیم كه وجدانی (با این همه ابراز محبت ریز و درشت و آبداری كه هر روز نصیبش می‌شود) چه حركتی زده كه چشم كه نمی‌خورد هیچ، روز به روز لبخندش به دوربین عمیق‌تر و پرمعناتر می‌شود.


منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، 28 خرداد 90، شماره‌ی 2190
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)