یکشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۹۰

وزیر راه را چه کسی زد؟



سر و ته وزیر راه را گرفته بودند و کشان کشان، این‌طور این‌طور، آوردند گذاشتندش روی کاناپه. همین طور دراز به دراز. من به عنوان مشاور ارشد کاناپه ابتدا فکر کردم امنیت ملی به خطر افتاده و به وزیر سوءقصد کرده‌اند.
اما آورندگان وزیر گفتند: «هیچ سوءقصدی نبوده... مردم جناب وزیر را نزدند، گرما زده.» 
 
گویا در خوزستان آقای علی نیکزاد، وزیر راه، گرمازده شده و کارش به دوا و درمان و اورژانس و آمپول رسیده تا بتواند راهش را به پایان برساند. 
ما وزیر را همان طور گرمازده، روی کاناپه رها می‌کنیم و ‫كاناپه رها مي‌كنیم. خوشحالیم مسوولان متوجه شدند در خوزستان چه خبر است.  
 
مشکلات 
حالا که متوجه شدیم تنها راهی که مسوولان متوجه مشکلات اصلی مردم می‌شوند، این است که بلا سر خودشان بیاید، ما هم فهرستی از مشکلات و بلایای طبیعی و غیرطبیعی را در زیر می‌آوریم و می‌گوییم کدام مسوول چه کار کند که درد مردم را درست بفهمد. 
 
آلودگی هوا و گرد و غبار:  
وزیر بهداشت را یک هفته در استان ایلام مستقر کنیم. دست‌هاش را هم ببندیم تا نتواند جلوی دهانش را بگیرد یا ماسک بگذارد. وزیر مربوطه بعد از سه روز متوجه شدت گرد و غبار در ایلام می‌شود، ان شاء الله. 
 
مشکلات انتشار کتاب:  
وزیر ارشاد را وادار کنیم سه چهار سال وقت بگذارد و یک رمان بنویسد، بعد مجبورش کنیم دنبال ناشر خصوصی بگردد، سپس یک سال معطلش کنیم تا اصلاحیه‌ی کتابش بیاید، بعد شش ماه بدوانیمش تا بتواند با یکی از مسوولان اداره‌ی کتاب ملاقات کند، بعد بگوییم از سیصد صفحه رمان دویست و شصت و هفت صفحه‌اش ضاله و غیرقابل چاپ است، بعد اگر پرسید چرا بگوییم همین طوری. وزیر مربوطه بعد از هفت سال می‌تواند برای لحظاتی – فقط لحظاتی - با جماعت نویسنده همدردی کند، ان شاء الله. 
 
مناطق محروم:  
یکی از وزرا را به قید قرعه انتخاب کنیم و برای بیست روز به یکی از روستاهای کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان، ایلام، خوزستان و... منتقلش کنیم تا بدون آب و برق در یک کپر مشغول زندگی شود. وزیر مربوطه بعد از شش ساعت – نه بیشتر - دوان دوان به پاستور برگشته و برای حل مشکل مناطق محروم اقدام می‌کند، ان شاء الله.  
 
گرانی:  
وزیر اقتصاد را از حقوق و مزایای وزیری‌اش خلع کرده برای یک هفته به دنبال گرفتن وام و یارانه و قرض و پول دستی می‌فرستیم تا بتواند جلوی زن و بچه‌اش خجالت‌زده نشود.
 
بیکاری:
 وزیر کار را (حالا با هر مدرکی که دارد عیبی ندارد) از داشتن روابط و پارتی و تسهیلات منع می‌کنیم و او را همچون دیگر بیکاران در حسرت یک کار نیمه وقت و یک بیمه‌ی درمانی می‌کنیم. وزیر مربوطه بعد از شش ماه دچار افسردگی می‌شود حتا ممکن است آسیب‌های اجتماعی کند.
 
کشاورزی، صنعت و باقی این امور تخیلی:
 یکی از وزرای مربوط به بازرگانی یا اقتصاد و ... را مجبور کنیم اول یک زمین را شخم بزند، بعد مراحل کاشت داشت برداشت را یکی یکی انجام دهد، البته اگر آب کافی برای زراعت داشته باشد، بعد بگوییم دولت محصولت را می‌خرد اما نخرد به جاش دولت همان محصول را وارد کند و به نصف قیمت وارد بازار آزاد کند. وزیر مربوطه بعد از فصل برداشت سکته خواهد کرد یا برای مسافرکشی عازم تهران خواهد شد، ان شاء الله.
 
[…]:
 از وزیر […] بخواهیم […] را پس بگیرد.
 
زندانی سیاسی:
 وزیر اطلاعات را سلام برسانید و بگویید ما مطمئنیم که زندانی سیاسی نداریم، برای همین مزاحم ایشان نمی‌شویم، ان شاء الله که ایشان هم مراحم ما نشوند!  
 
نسخه 
وزیر راه اصولا همه‌ی راه‌ها را نصفه نیمه می‌رود، راه‌آهن را نصفه نیمه افتتاح می‌کند، پل را نصفه نیمه به بهره‌برداری می‌رساند، بزرگراه را نصفه نیمه راه‌اندازی می‌کند و... خلاصه اسم وزیر راه را از امروز "وزیر ره" یا "وزیر بین راه" تغییر می‌دهیم. 
در ضمن با این وزرایی که بین راه می‌مانند هیچ راهی به ذهن‌مان نمی‌رسد برای وزرا نسخه بدهیم.





 منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، 9 مرداد 90، شماره‌ی 2124 
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)