شنبه، مهر ۱۶، ۱۳۹۰

جنگل كجاست




رییس سازمان میراث فرهنگی، كاملا خوشحال و شاد و خجسته، روی كاناپه دراز شد و گفت: «ضمن دفاع از اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان یك انسان اصولگرا معتقدم به جای خبر منحوس اختلاس، باید شادی را در مردم ایجاد كرد چرا كه مردم باید شاد زندگی كنند.»
ما نیز ضمن دفاع از اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان یك انسان اصولگرا (البته مشایی اصول خاص خودش را دارد و اصولش ربطی به اصل‌های دیگر ندارد) امروز به جای پرداختن به خبر منحوس اختلاس، می‌خواهیم در شما شادی ایجاد كنیم. این‌طوری؛
با توجه به اینكه از هر لحاظ مشكل یا كم و كسری وجود ندارد، در نتیجه هیچ طنزی نمی‌توان ساخت تا شما شاد شوید. در چنین جامعه‌یی تنها راه شاد شدن این است كه روبروی تلویزیون، طاق باز نشسته با انگشت اشاره دست راست زیر بغل چپ‌تان را قلقلك دهید. سپس قاه قاه به نیش هر كسی دوست دارید یا كسانی كه تلویزیون باهاشان مصاحبه می‌كند، بخندید. 
 
به لحاظ قانونی امكان خلاف نیست!
روح‌الله احمدزاده اضافه كرد: «ما 200 هزار شهید ندادیم كه برخی رانت‌خواری كنند، ویژه‌خواری كنند. هركس در این مملكت سند دارد به قوه قضاییه مراجعه كند تا با او برخورد شود، به لحاظ ظرفیتی و قانونی امكان هیچ حركت خلافی در موزه وجود ندارد.»
البته برای ما چند سوال ایجاد شد، كه زبان‌مان را گاز می‌گیریم. ولی متوجه شدیم كه مسوولان واقعا تصمیم گرفته‌اند در مردم شادی ایجاد كنند. دست‌شان درد نكند. 
 
اینجا جنگل نیست
وی روی كاناپه اضافه كرد: «نباید مسائل را طوری مطرح كنیم كه گویی اینجا جنگل است چرا كه در افغانستان و عراق كه مورد حمله امریكا قرار گرفتند هم چنین حركتی رخ نمی‌دهد.»
چون احمدزاده گفته «گویی اینجا جنگل است»، ما فقط از طرف خودمان و باقی 70-60میلیون آدمی كه دور و برمان هست می‌خواستیم این موضوع را تكذیب كنیم و بگوییم ما آدم هستیم و گویی اینجا زندگی می‌كنیم. البته ما چندتا دوست افغان هم داریم كه تلفن زدیم و ازشان پرسیدیم، آنها هم گفتند این موضوع را تكذیب می‌كنیم. البته ما چندتا دوست امریكایی هم داشتیم كه خواستیم به آنها هم زنگ بزنیم ببینیم آنجا جنگل است یا نه، كه چون ترسیدیم كارمان جاسوسی محسوب شود و جاسوسی‌مان محرز شود، بی‌خیال شدیم. 
 
اینجا جنگل نیست واقعا
وی دوباره و مجدد روی كاناپه اضافه كرد: «چرا حقوق بشر برای سگ و گربه‌های امریكا و اروپا هست و برای مردم مظلوم فلسطین، لبنان، عراق و افغانستان نیست كه این را نمی‌توان حقوق بشر نامید.»
برای ما سوال ایجاد شد كه این روح‌الله احمدزاده، رییس سازمان میراث فرهنگی است یا رییس سازمان مراتع و جنگل‌ها و باغ‌وحش‌های كشور؟ خب، چرا شایسته‌سالاری نمی‌كنید و از كسی كه به حیات وحش اینقدر وارد است و هر وقت درباره حقوق انسان‌ها می‌خواهد مثال بزند، یاد حقوق وحوش می‌افتد در میراث فرهنگی استفاده نمی کنید؟ واقعا ‌ها. چرا؟ 
 
آسیاب تندترش كن...
وی دوباره روی كاناپه اضافه كرد: «احمدی‌نژاد، كارگرزاده‌ها را وارد مدار قدرت كرد و فضای قدرت را شكست چرا كه پیش از وی تنها 200 نفر در قدرت و پست‌ها می‌چرخیدند.» 
نتیجه: الان همه با هم می‌چرخیم. 
 
بدون مقدمه و یهو
وی در پایان و روی كاناپه بدون مقدمه و یهو اضافه كرد: «مشایی انسانی مومن، متدین و اصولگراست كه هدف وی نیز سرافرازی ایران و ایرانی است.»
گفتم: «می‌فهمم. می‌فهمم. باشه. اما به هر حال نباید مسائل را طوری مطرح كنی كه گویی اینجا...»
[...]





منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، دوره‌ی جدید، ستون کاناپه، 16 مهر 90، شماره‌ی 2279
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)