سه‌شنبه، دی ۲۰، ۱۳۹۰

در بحران خودکفا شدیم

حسن قدمی: من رییس سازمان مدیریت بحران کشوری  هستم با من هم چت می‌کنی؟

ما: بله. به شرطی که بحرانی برای‌مان نسازید. چون اصولا برعکس است. یعنی نیروی انتظامی باید نظم را برقرار کند، ولی آدم که پلیس می‌بیند هول می‌کند و روسری‌ش را می‌کشد جلو و تی‌شرتش را می‌کشد پایین و راهش را کج می‌کند بعد یک‌دفعه سر چهارراه بی‌نظمی می‌شود و شلوغ پلوغ. یا مامور راهنمایی و رانندگی باید رانندگان را راهنمایی کند که ترافیک نشود. اما هر جا مامور می‌آید ترافیک هم می‌آید. يا[...] خلاصه خیلی پیچیده است.

حسن قدمی: آقا نمی‌دانم می‌دانی یا نه، ولی کشور ما یکی از کشورهای حادثه‌خیز دنیا است که از 41 حادثه طبیعی ۳۳ حادثه در ایران اتفاق می‌افتد.

ما: البته آمار شما قدیمی است. یک سری حادثه هم توی ایران اتفاق می‌افتد که جاهای دیگر نمی‌افتد.

حسن قدمی: جدی؟ بگو به لیست اضافه کنم.

ما: یادداشت کن. توی ایران ممکن است شما با جسم سخت برخورد کنی و از هوش بروی. اگر از هوش نرفتی بعید نیست پات بلغزد و از روی پل بیفتی. این احتمال هم هست کلاس درس بسوزی. البته خیلی طبیعی است که به یکی جواب منفی بدهی و لباس عروس تن نکنی فرداش یک ظرف اسید ریخته شود رویت. ممکن است وسط مهمانی مهمان ناخوانده برایت بیاید و تو تصمیم بگیری از پنجره خارج شوی. مشكلات اقتصادی و اینا هم که گفتن ندارد. جانم برایت بگوید یک اتفاق بامزه که بعضي وقتها بعضي جاها می‌افتد تجاوز است. منتها سی نفر. اصولا کار تیمی‌مان خوب نیست اما بعضي نيم‌ها توی این یک فقره یعنی تجاوز موفق عمل کرده‌اند. کاش جام جهانی داشت...

حسن قدمی: ولی ما بحران را مدیریت می‌کنیم.

ما: پیشنهاد ما این است که همان اول بحران نسازیم که بعد بخواهیم مدیریتش کنیم و بمانیم توش. ساده‌تر نیست؟

حسن قدمی: الو... دی‌سی شدم. یعنی دیس‌کانکت... الو

ما: همین قطع و وصلی اینترنت هم خودش یک بحران است. می‌دانی چندتا موقعیت ازدواج از بین رفته است؟ یعنی طرف حالت ازدواج پیدا کرده بوده و توی چت داشته خواستگاری می‌کرده ولی اینترنت بی‌هوا قطع شده و این دو نوگل تازه شکفته به هم نرسیده‌اند؟ حالا مشکلات عاطفی و شوک‌های عصبی تماشای فیلم را که دیگر نمی‌گویم.

حسن قدمی: با این اوصاف من چی کار کنم؟ چقدر بحران داریم. توی دلم را خالی کردی که.

ما: ببین در کل ایران هم حادثه‌خیز است، هم سانحه‌خیز است و هم چند خيز ديگر. مردم ما هم عادت کردند که هواپیما سقوط کند تصادف کنند تجویز داروی اشتباه و عمل اشتباه منجر به مرگ یا فلج و اینا داشته باشند و غیره. به نظرم جای این‌که بحران و حادثه و سانحه را بخواهی مدیریت کنی یک فکری برای آن خیزش کنید.






منتشرشده در ستون "بیا چت کنیم"، روزنامه‌ی روزگار، 19 دی 90، شماره‌ی 1607
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)