پنجشنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۹۰

پاسخگویی یا بذله‌گویی؟ مساله این است

بر خلاف مدیران ورزشی که ورزشی نیستند اما عکس با شورت ورزشی دارند ما ورزشی نیستیم و عکس یادگاری با هیچ لباس، شورت، شی یا مدیر ورزشی نداریم.
اما یکی از کارشناسان، که اگر بگوییم علی عالی (Ali Aali!) است باورتان نمی‌شود همچین اسمی وجود خارجی داشته باشد و فکر می‌کنید اسم یک شخصیت کارتونی است، اما به هر حال این کارشناس عالی گفت: «علی کفاشیان به مدت چهار سال، دولتی‌ترین مدیر ورزشی کشور بوده که از دو روز پیش تغییر کاربری داده و در راستای خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی به بخش خصوصی واگذار شده و از پریروز خصوصی‌ترین مدیر دولتی کشور است.»
کفاشیان می‌خندد
منتها هیچ برنامه‌ی ورزشی علی کفاشیان را جدی نمی‌گیرد و تکلیف مردم با او مشخص نیست. یعنی اصولا وقتی در برنامه‌های ورزشی، مثل برنامه‌ی 90، بحث جدی می‌شود و کار به دعوا می‌کشد، تصمیم می‌گیرند کفاشیان را برای عوض شدن فضا و تلطیف فضا وارد برنامه کنند.
به همین مناسبت و به مناسبت این‌که کفاشیان توانست همه حتا خودش را دور بزند و رییس فدراسیون شود، امروز کفاشیان را می‌آوریم روی کاناپه.
کفاشیان که داشت همه را دور می‌زد، آمد و روی کاناپه نشست و دور خودش چرخید.
ما گفتیم: «درباره‌ی حذف تیم امید به خاطر گاف فدراسیون چه پاسخی داری؟»
کفاشیان خندید.
ما گفتیم: «چرا زور زدید که علی دایی سرمربی تیم ملی شود، بعد بدون این‌که زور بزنید برش داشتید؟»
کفاشیان خندید.
ما گفتیم: «ورزشکار مملکت حریف اسرائیلی داشته باشد نمی‌رود روی تشک، شما برداشتی سال نوی میلادی را بهش تبریک گفتید، آب هم از آب تکان نخورد. چرا؟»
کفاشیان خندید.
ما گفتیم: «اصولا این‌که تیم ملی نرفت جام جهانی فدای سر علی کریمی. ولی جام ملت‌های آسیا را کجای دلت گذاشتی؟»
کفاشیان خندید. اما چرا کفاشیان همه‌اش می‌خندد؟ از لحاظ روانشناسی چون به خود کفاشیان مربوط است ما این موضوع را بررسی نمی‌کنیم. اما از لحاظ ادبی ببینیم قضیه‌ی خنده‌ی کفاشیان چیست؟
ریشه‌یابی خنده‌ی کفاشیان در ادبیات
ویکتور هوگو یک رمانی دارد به اسم "مردی که می‌خندد". شخصیت اصلی رمان به خاطر زخمی که از بچگی روی صورتش دارد همه فکر می‌کنند همیشه می‌خندد. گوینپلین که آواره است در نهایت معلوم می‌شود بارون و عضو عالی‌رتبه‌ی سلطنتی است. پس او را قدر می‌نهند و وارد مجلس می‌کنند. گوینپلین در مجلس لردها، با شور فراوان از بینوایان و گداها و آوارگان که خود با آن‌ها بزرگ شده بود دفاع می‌کند. او در دفاع از بینوایان به قدر پر شور صحبت می‌کند که خودش متاثر می‌شود و شروع به هق هق می‌کند. اما چیزی که باقی لردها می‌بینند گریه نیست. چون صورت گوینپلین طوری است که موقع گریه کردن هم شبیه خندیدن است. پس لردها او را تمسخر می‌کنند و به او می‌خندند. گوینپلین که می‌بیند کسی جدی‌اش نمی‌گیرد بدو بدو می‌رود و به شهرش برمی‌گردد. و تا آخر عمر صدایش را در نمی‌آورد.
پاسخگویی یا بذله‌گویی؟ مساله این است
آیا توجه کردید که توقع و ذائقه‌ی ملی ما از "مسوول پاسخگو" به "مسوول بذله‌گو" تغییر کرده است؟ مثلا به آقای احمدی‌نژاد می‌گویند چرا همه چیز گران است؟ می‌گوید بیایید سر کوچه‌ی ما خرید کنید، ارزان است. و بعدش می‌خندد. مثلا به وزیر اقتصاد می‌گویی چرا سکه این‌قدر گران شده؟ می‌گوید سکه که خوردنی نیست، مردم نخرند. و بعدش می‌خندد. به نظر ما با این همه حجم خنده و بذله در برابر پرسش‌های جدی، تا چند وقت دیگر برنامه‌های کمیسیون‌های دولت و جلسه‌ی مطبوعاتی مدیران و وزیران را به جای برنامه‌های نودشبی کمدی از تلویزیون پخش خواهند کرد تا همه دور هم بخندیم. 


این طنز در روزنامه‌ی اعتماد، 18 اسفند 90، منتشر شده است.
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در وبلاگ بازنشر می‌کنم.)