دوشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۹۱

شبانه بی شاملو - 8

شبیه مردی جا افتاده شده‌ام
که از تو جا مانده است
و جا به جای این جاده
برای مسافران دست تکان داده
برای راهزنان دست تکان داده
و برگه‌های تاریخ مشروطه را آتش زده تا دهقان فداکار را به خانه برگرداند
پیش از آن‌که عکسش را روی پوسترهای تبلیغاتی شورای شهر ببیند

مردی جا افتاده
بی‌آن‌که جا زده باشد
وقتی شبیه برگ بی‌فایده‌ای در دستان قماربازی است که می‌گوید
ای تف توی این شانس. من این دست رو جا می‌رم
 
مردی جا افتاده
از شناسنامه‌ی تو
از شناسنامه‌ی پدرش
و از نامه‌های غیررسمی
و از چشم‌انداز بیست ساله
و از اصول پیش پا افتاده‌ی قانون اساسی

مردی جا افتاده
که جا انداخته
جایی بین راه
حجم تنهایی‌اش
شبیه گودبرداری قبرستانی که شهردار مژده داده به زودی پارکینگ طبقاتی خواهد شد




+ شبانه بی شاملو