چهارشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۹۱

همه تعطیلیم!

طرح مسائل علمی در کاناپه با هدف افزایش تولید علم در کشور:

در سایت روزنامه ایران خواندیم: «روزهای 7، 8، 9، 10 و 11 شهریورماه، با هدف بهتر برگزار شدن شانزدهمین اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران، ادارات، مدارس و دانشگاه های تهران تعطیل خواهند بود.»

رابطه بین تعطیلی و کار مفید

خب، ماشین حساب بیاورید و حساب کنید، چون از تعداد انگشتان دودست و دوپای خودتان به‌علاوه‌ی بغل دستی‌تان بیشتر خواهد شد؛ پانزده روز تعطیلات مذهبی، چهار روز تعطیلات انقلابی، شش روز تعطیلات ملی، پنجاه و دو جمعه و پنجاه و دو نصف تعطیلی پنجشنبه. چقدر شد؟ 103 روز؟ درست است. حالا همین‌طوری یلخی و کتره‌ای، چندتا بین‌التعطیلین هم بهش اضافه کنید که بشود 110 روز. سال چند روز است؟ 365 روز. تا اینجا متوجه شدیم رسما نیمه‌تعطیل هستم. از طرفی ما می‌دانیم، مرکز آمار هم می‌داند، موسسات پژوهشی و تحقیقاتی جهان هم می‌دانند، اجنبی‌جماعت که هیچی، حتا خود مرکز پژوهش‌های مجلس هم می‌داند در خوشبینانه‌ترین حالت ساعت کار مفید ایرانی‌ها در طول روز 2 ساعت و در منطقی‌ترین حالت 22 دقیقه در روز است. بگذارید یک فرمول هم بدهیم اعتبار علمی ستون کاناپه برود بالا و در تولید علم هم دخیل شویم:
110 روز کاری × 22 دقیقه کار مفید = 2420 دقیقه.
از طرفی طبق توافقی که شرق و غرب با هم کردند هر ساعت برابر شصت دقیقه است(خوشبختانه هنوز کسی نخواسته این موضوع را هم بومی‌سازی و ایرانی کند! وگرنه الان هر ساعت ایرانی برابر با یک مشایی بود که خودش شصت و سه دقیقه / درصد محسوب می‌شد!)
در نتیجه 2420 دقیقه تقسیم بر 60 = حدود 40 ساعت و دقیقه.
40 ساعت هم پر پر یعنی کمتر از 2 روز.
بله. ما با عملیات استنتاجی که در بالا انجام دادیم و با این کارمان اهمیت علمی ماموریت فضانورد "کنجکاوی" را در مریخ تحت‌الشعاع قرار دادیم، ثابت کردیم هر ایرانی در طول 365 روز سال فقط 2 روز کار می‌کند. 2 روز هم که ارزش سر کار رفتن ندارد، پس آن هم تعطیل!

اثبات نظریه وری‌وری‌لانگ‌ویکند VVLW
حقیقت این است این نتیجه‌ای که بالا گرفتیم در حالتی است که "با هدف بهتر برگزار شدن شانزدهمین اجلاس کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران، ادارات، مدارس و دانشگاه های تهران" 5 روز تعطیل نشود. وگرنه فکر کنید کلا 2 روز بخواهیم کار کنیم آن هم از شانس ایرانی‌جماعت بیفتد به زمان برگزاری این اجلاس و تعطیل شود.

خوابالوها

جعفرقلی که سوار اتوبوس بود دید همه خوابیده‌اند. یادش آمد پدرش هم یک بار سوار اتوبوس بوده و دیده همه خواب هستند برای همین رفته به راننده گفته: «آ راننده... آ راننده... همه خوابیدند واسه کی داری رانندگی می‌کنی؟» جعفرقلی تصمیم گرفت سنت پدرش را ادامه دهد برای همین رفت به راننده بگوید همه خوابیدند که [...]

نتیجه‌گیری
با توجه به حجم کار و فعالیت عظیمی که ما ایرانیان هم‌وطنان نام‌آوران در طول روز می‌کنیم، باید ساعت را زنگ بگذاریم که بیدار شویم و از این پهلو به آن پهلو شویم که زخم بستر نگیریم. همین. حالا هم هیس... بگیریم بخوابیم که برنامه‌ریزی‌مان به هم نریزد.








منتشرشده در روزنامه‌ی اعتماد، 18 مرداد 91 
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم)