یکشنبه، بهمن ۰۸، ۱۳۹۱

از پاسگاه به آزمایشگاه

عکس از اینجا
گياه‌شناسي قانوني براي كشف اسرار جنايت‌ها و جرايم اهمیت بسیار دارد. به طور مثال از گیاه‌شناسی قانونی مي‌توان با بررسی سبزيجات موجود در معده مقتولان زمان تقريبي وقوع جنايت را تخمين زد. یا با توجه به تغییر اکوسیستم زمین، محل دفن پنهانی مقتول را کشف کرد. (به نقل از روزنامه جام جم)

حالا که ما فهمیدیم با بررسی این‌که کی چی خورده معلوم می‌شود چطور مرده، این قضیه را می‌شکافیم؛

مرگ بی‌اثر
فرزند آن مرحوم: بابام برا چی مرده؟
متخصص گیاه‌شناسی قانونی بعد از بررسی محتویات معده مقتول: با توجه به این‌که در معده پدر مرحوم‌تان هیچ اثری از غذا پیدا نکردیم می‌توان نتیجه گرفت علت مرگ وی تورم است.

تغذیه خارجی
: شما بازداشت هستید.
- آخه چرا؟
: با استناد به این‌که سرتان بوی قرمه‌سبزی می‌دهد، معلوم است از غرب تغذیه می‌شوید.

ها کردن
: دهانت را ببویم؟
- چرا؟ برای این‌که مبادا گفته باشم دوستت دارم؟
: نه پدر جان. می‌خوام ببینم توی معده کوفتی‌ت چه خبره داری این‌طوری رانندگی می‌کنی... طفره نرو... ها کن ببینم.

مولوی حین دستگیری
: من رو برای چی می‌خواید با خودتون ببرید پاسگاه؟
- بوی شراب می‌زند... به جرم ....
: ای بابا. چه حساسی شما. من دارم خربزه می‌خرم. بذار یه چاقو بزنم ببینی چه شیرینه... بفرما...
- خربزه در دهان مکن. چون با توجه به علم گیاه‌شناسی قانونی توی معده‌ات خربزه می‌ماند و همین مدرک جرم است.

معده مولوی
با عنایت بر اقرار صریح متهم به نام جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، مبنی بر این‌که "بوی شراب می‌زند خربزه در دهان کند" و متهم حین خرید خربزه در میوه‌فروشی دستگیر شده است، برای جلوگیری از ارتکاب بزه، متهم، معروف به مولوی، به جرم […] بازداشت می‌شود.


توصیه پزشکی
سیاستمدار عزیز! شما باید برنامه غذایی‌ات را عوض کنی. چون این چیزهایی که می‌خوری با معده‌ات سازگار نیست.

از پاسگاه به آزمایشگاه
سرباز، این متهمان رو بعد از این‌که عکس تمام‌رخ و نیم‌رخ‌شون رو گرفتی، می‌بری آزمایشگاه واسه سونوگرافی.




منتشرشده در روزنامه شرق، 8 بهمن 1391، ستون از هر نظر بی‌ضرر
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم.)

شنبه، بهمن ۰۷، ۱۳۹۱

افشای فراماسونری در خونه مادربزرگه


آیا شهرداری و شورای شهر چشم خود را بسته‌اند؟


شورای‌شهر کاربرد کامپوزیت و اشکالی که نماد‌های فراماسونری و مسلک‌های ضددینی را در نمای ساختمان منعکس می‌کند، ممنوع اعلام کرد و شهرداری از صدور پایان‌کار برای چنین ساختمان‌هایی منع شده است.به نقل از روزنامه دنیای اقتصاد

اینجانبان نیز ضمن حمایت همه‌جانبه با چنین طرح منوری، به اطلاع می‌رساند طبق اسناد محرمانه زیر، "خونه مادربزرگه" نیز از فراماسون‌آرایی پیراسته و ویراسته و راسته نیست، لذا مستدعی است شورای شهر، شهرداری و باقی جاها در اسرع وقت و تسریع اوقات و به وفور فراوان مفید فایده با شخص "مخمل‌خان" به عنوان مغز متفکر جریان و شخص "مادربزرگه" مادر معنوی و ساپورتر مالی و تامین‌کننده مکان، برخورد مقتضی و منقضی و منقبضی بدون مضیقه و در ضیق وقت بدون غمزه برخورد غامض نماید.

افشای پشت‌پرده خانه مادربزرگه (سند شماره 1 و 2)

افشای فراماسونری در خونه مادربزرگه

توضیحات
1) چشم گربه – که به صورت تابلویی در تمام قسمت‌های سریال خونه مادربزرگه روی صورت مخمل‌خان واقع شده بود.
2) گوش دو پر گربه – یک پرش سمت چپ و پر دیگرش سمت راست سر مخمل واقع شده. در حالی که گربه‌ها یک گوش‌شان سمت راست و گوش دیگرشان سمت چپ قرار دارد.
3) نوک شیروانی – علامت "شیروانی" در واقع "شیر" است که در "وان" خفته و هر آن امکان دارد حمامش تمام شود و از وان بیاید بیرون و به جنگل برگردد.
4) دم شیروانی – دم شیروانی در خانه مادربزرگه حاکی از این است که با دم شیر و شیروانی نباید بازی کرد.
5) چهارخانه – این علامت به معنای چهار خانه است. در آخرین قسمت سریال خونه مادربزرگه معلوم می‌شود که چهار خانه وجود دارد: خونه مادربزرگه، خونه نبات و خانواده‌اش، خونه هاپوکومار (که بعدا از خارج می‌آید)، خونه مراد (پسر همسایه).
2 و 6 و 9) هر سه تا مثلث هستند و مثلث معلوم است که مثلث است و ترکیبش با "چشم گربه" چیز غریبی می‌شود.
7 و 11) پنجره – وسیله ارتباطی با بیگانگان (که مادربزرگه بارها از همین وسیله برای ارتباط گرفتن با مخمل استفاده می‌کند.)
8) در – در تمام سریال خونه مادربزرگه هیچ‌کسی جز خود مادربزرگه از این در رفت و آمد نمی‌کند. آیا این در به درون خانه می‌رود؟ یا از درون خانه به حیاط متصل است؟ آیا عالم حیاط (حیات) را با عالم خانه مرتبط می‌کند یا برعکس؟ (متاسفانه ما نمی‌دانیم)
9) علامت شبکه دو. ربطی به کار ما ندارد اما چون چشم ناظر همیشه به ما زل زده است؟
10) گلدان.
11) جاروی جادوگرها که معرف حضورتان هست؟ نیست؟ 

نتیجه‌گیری
خونه مادربزرگه / فراماسونری داره / خونه مادربزرگه / هزارتا حقه داره.
با توجه به نتیجه بالا از مسوولان خواهشمندیم سریع این خانه را خراب کنند و جاش به پل صدر اضافه کنند که این‌قدر نریزد سر مردم. با تشکر.




منتشرشده در روزنامه شرق، 7 بهمن 1391، ستون از هر نظر بی‌ضرر
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم.)

پنجشنبه، بهمن ۰۵، ۱۳۹۱

Du har gått...

Du har gått...
Da sitter jeg hjemme og drikker te uten deg,dette er den største krisen i Midtøsten.
Og disse idiotene kjemper forsatt over olje.
                                                                                              Pouria Alami ( En journalist som bor i Iran) 


[ترجمه به فرنگی: Shahin bayat
منتشرشده در یک نشریه نروژی]
 

پیکانیسم اقتصادی

یه کمک کن روشن شه

ما واقعا به مدیرمسوول و سردبیر و شهاب و سپهر و آقای مسافر و باقی دوستان و آشنایان، حتی همین آقاسوری، قول دادیم که اصلا به دولت و مجلس و سیاست و اقتصاد و وزارت ارشاد و سیاست خارجی و انتخابات و چی و چی- یعنی عملا به هیچی! - کاری نداشته باشیم. اما وقتی آقا الهام حرف بزند دست و پای آدم می‌لرزد و توبه‌ها را می‌شکند. می‌گویید نه؟ ایناهاش؛

دولت کمکی
آقا الهام، سخنگوی دولت، گفت: تا پیش از عید کمک‌های مناسبی برای جبران مشکلات اقتصادی به وجود آمده، به مردم خواهد شد.
یک سوال بیشتر به ذهن ما نمی‌رسد؛ چرا؟
آیا وظیفه دولت کمک کردن به مردم است؟ آیا وظیفه دولت جبران کردن است؟ آیا وظیفه دولت مشکل درست کردن به قصد جبران کردن است؟ خسته نباشید.

پیکان و پرادو
البته یکی به هر حال باید مشکلات اقتصادی را جبران کند. و چه کسی بهتر از دولت؟ مثل مشکلات اتومبیل‌های وارداتی. که فقط نمایندگی‌هاشان می‌توانند ماشین را درست کنند. اما پیکان چی؟ حتی نمایندگی‌ها هم توی کار پیکان ماندند. آیا مشکلات اقتصادی ما مثل پیکان در گل‌ گیر کرده است یا مثل پرادو گلگیرش اندازه دوتا پیکان ارزش دارد؟ (ما می‌دانیم. اما به روی خودمان نمی‌آوریم.) آیا مشکلات اقتصادی ما اگر پیکان بود صاحب اول و آخرش خودمان بودیم (که هستیم؟)

لکنته و لگزوز
آیا اگر دولت کمک کند ماشین اقتصاد دوباره روشن می‌شود و تخته‌گاز به جلو می‌رود؟ یا فقط الان قرار است کمک کنند که پیکان را از وسط جاده هل بدهند کنار؟ آیا لکنته‌های ما راه لگزوزهای آقازادگان را بند آورده؟ واقعا؟ آیا اقتصاد خرد ما شیشه‌خرده دارد و رفته توی دست و پای کسانی که اقتصادشان درشت است؟ (ما نمی‌دانیم. شما چطور؟)

الهامات شعری
الهام- همچون گلنار - مثل گلی بود که گفتند پرپر گشته / شکر خدا دوباره به هیات دولت برگشته

رضا صادقیانه
الهام، عزیزم، داشتم فراموشت می‌کردم اما باز دوباره دیدمت، تو غم‌ها غوطه‌ور شدم چرا؟ داشتم فراموشت می‌کردم اما تا صدات رسید به گوش من، شکستم بی‌صدا، چرا؟

درگیری با الهام
بیا برگرد تا هیات دولت از عادتت سیر نشده / تا نگام با یک الهام تازه درگیر نشده.

کمکم کن کمک دولتی‌م کن
کمکم کن
کمک دولتی‌م کن
نذار توی این اقتصاد بمونم تا بپوسم
کمکم کن
کمکم کن
نذار مثل پیکان توی گل بمونم
کمکم کن
کمک دولتی‌م کن 


منتشرشده در روزنامه شرق، 5 بهمن 1391، ستون از هر نظر بی‌ضرر
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم.)

چهارشنبه، بهمن ۰۴، ۱۳۹۱

زنان صافکاری در مدیریت اقتصادی



امروز چهارشنبه است و ماه به مسائل زنان می‌پردازیم تا مترقی جلوه کنیم. اگر ما دگم و سنتی بودیم پنجشنبه‌ها را به این موضوع اختصاص می‌دادیم.

زنان صافکار
به همین مناسبت عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی گفت: «اعمال مدیریت اقتصادی زن در خانواده می‌تواند میلیاردها دلار صرفهجویی ارزی به همراه داشته باشد.»
به زبان  ساده یعنی اعمال مدیریت اقتصادی «مرد» در بیرون از خانواده نتوانسته میلاردها دلار تولید کنید، حالا باید زنان پا پیش بگذارند و خرابکاری آقایان را صافکاری کنند تا کسری بودجه حل شود.

مقاومت قالی کرمون
نامبرده، معروف به ایرج ندیمی، گفت: «برای پیشبرد اقتصاد مقاومتی مؤلفه‌های فراوانی وجود دارد که یکی از آنها بهرهگیری از مدیریت اقتصادی زنان در خانواده است.»
به زبان ساده یعنی زنان مقاوم‌تر هستند، حتا از لحاظ مدیریت اقتصادی. از قدیم هم می‌گویند که «مدیریت اقتصادی طرف مثل قالی کرمون می‌مونه هر چی بیشتر پا می‌خوره بهتر می‌شه.»

زن مقاوم
این نماینده مذکور گفت: «زنان می‌توانند در کنار مردان در پیشبرد اقتصاد مقاومتی موثر واقع شوند.»
به زبان ساده یعنی مردان اقتصاد را خراب کنند – طبق معمول – و بعد زنان مقاومت کنند و چیزی نگویند – طبق معمول.
البته به نظر ما اگر زنان کنار مردان نباشند و اصولا مردان برای زنان مدیربازی درنیاوند، زنان دارند زندگی‌شان را می‌کنند. وگرنه همین که یک مرد به عنوان مدیر به یک زن نزدیک می‌شود زن شروع به مقاومت می‌کند.

دیالوگ
: ایی یییی ایییی.
- شما به عنوان مدیر اقتصادی در خانواده داری چی کار می‌کنی؟
: دارم مقاومت می‌کنم.

فرمول
اگر یک مرد به عنوان مدار الکتریکی داشته باشیم و این مدار بخواهد اقتصاد را مدیریت کند، از طرفی اقتصاد برابر جریان (I) باشد (حالا کنتور که نمی‌اندازد فکر کنید اقتصاد در جریان است)، گلکاری‌های مدیریتی منجر به افت ولتاژ (V) و افت جریان می‌شود. در این صورت چون اقتصاد به عنوان جریان دارد هرز می‌رود باید از مقاومت (R) یا همان مدیریت اقتصادی زنان در خانه برای جمع کردن قضیه استفاده کنیم. پس ما ثابت کردیم حرف این نماینده مجلس درست است و زنان در مدار اقتصادی نقش مقاومت را ایفا می‌کنند.

بعد مصرفی
 نامبرده گفت: «زنان علاوه بر اینکه در بعد مصرف می‌توانند با اتکاء بر علم،‌ دانش و هنر و ابتکار خود موثر واقع شوند، می توانند در بعد تولید نیز نقش انکار ناپذیری را ایفا کنند.»
1- ما متوجه نشدیم این «زنان در بعد مصرف موثر واقع شوند»ی که ایرج ندیمی گفته یعنی چی؟ آیا ...؟ آیا در بعد مصرف موثر واقع می‌شوند؟ آیا در ابعاد دیگر موثر واقع نمی‌شوند؟ آیا مصرف‌زده هستند؟ آیا .... ؟ آیا مصرف‌گرا هستند؟ (ما نمی‌دانیم.)
2- ما متوجه نشدیم این «زنان در بعد تولید نقش انکارناپذیری ایفا می‌کنند.»ی که ایرج ندیمی نماینده گفته یعنی چی؟ آیا زنان تولیدی هستند؟ آیا تولیدکننده هستند؟ آیا مایکروفر هستند؟ آیا ....؟ آیا ...؟ آیا نقش زنان در ابعاد دیگر انکارپذیر است؟ آیا نقش زنان انکار می‌شود؟ (ما نمی‌دانیم.)

نتیجه
1- پشت سر هر مرد بزرگ یک زن مقاوم وجود دارد. و پشت سر هر اقتصاد خراب چند مقام مسوول که دنبال یکی هستند بیاید مقاومت کند.
2- زن برای این‌که در جامعه نباشد به کاری که در خانه می‌کند مدیریت اقتصادی می‌گوییم تا پاش را از خانه بیرون نگذارد.



منتشرشده در روزنامه شرق، 4 بهمن 1391، ستون از هر نظر بی‌ضرر
(طنزها را همان‌طور که در مطبوعات منتشر می‌شود، با حذف و تعدیل، در اینترنت بازنشر می‌کنم.)