دوشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۹۲

فرهنگستان فانتزی زبان و ادب فارسی

ابرستاره از پنجره به بارکنج نگریست و همجوار آبشویه افشانه زد و با پا بافه را کناری زد. سپس در پَرْوَندان دنبال پَرْوَن‌جاها گشت. اما نبود. چراغک سرد بود و خمیراک ماسیده بود. یادش آمد پی‌غذا نخورده. هوس برگک کرد. ابرستاره در پایان اعصابش خرد شد و سه تا پوشینه خورد و پوشن را از روی چتربال برداشت و خودش را از دست فرهنگستان زبان و ادب فارسی فانتزی با بادپر به بیرون پرت کرد.

متن بالا با استفاده از کلمات جدید مصوب فرهنگستان مفخم زبان و ادب فارسی تهیه شده است که برای چزاندن بچه مناسب است.
کلمات پایین مصوبات فرهنگستان فانتزی است که احتمالا برای شادسازی جامعه تهیه شده است.

ابرستاره = سوپراستار / بارکنج = کانتینر
آبشویه = فلاش‌تانک / افشانه = اسپری
بافه = کابل / پَرْوَندان = زونکن
پَرْوَن‌جا = فایل / چراغک = وارمر
خمیراک = پاستا / پی‌غذا = دسر
برگک = چیپس / پوشینه = کپسول
پوشن = کاور / چتربال = پاراگلایدر
بادپر = گلایدر / فانتزی = نامتعارف، غیرمعمولی، غیرضروری.

با این اوصاف به نظر ما که عملکرد فرهنگستان زبان و ادب فارسی کاملا فانتزی است. پایان.

منتشرشده در روزنامه شرق