سه‌شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۳

چنان سياره‌اى كه از مدارش

فكر كردن به تو
از دست من خارج شده
چنان سياره‌اى كه از مدارش

كنار پنجره ايستاده‌ام
چايم را
ترسم را
مزه مزه مى‌كنم
به در چشم دوخته‌ام
و برخورد تو را با زمين
با زمان
با خودم انتظار مى‌كشم